کد مطلب:129781 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:188

نوحه سرایی پریان
شیخ مفید در كتاب امالی خود به نقل از محفوظ بن منذر می نویسد: پیرمردی از بنی تمیم كه در مكانی بلند سكونت داشت به نقل از پدرش برایم گفت: ما تا شب عاشورا از قتل حسین (ع) بی خبر بودیم. در آن شب [1] به همراه مردی از قبیله روی بلندی نشسته بودیم و از هاتفی شنیدیم كه می گفت:

به خدا سوگند، پیش شما نیامدم، مگر اینكه دیدم كه سرش بریده و گونه هایش خاك آلود است، پیرامونش جوانانی بودند كه از گلویشان خون جاری بود و مانند چراغ در تاریكی نور می افشاندند، رهوارم را به انگیزش درآوردم تا شاید پیش از دیدار با حوریان بهشتی به آنان برسم، اما قدر الهی، كه او خود به انجامش می رساند، مرا بازداشت؛ و این كاری بود كه قضای الهی مقدر ساخت، حسین چراغی بود كه از او نور برگرفته می شد، خدا می داند كه من دروغ نمی گویم، خداوند بر قبری كه پیكر حسین را در خود جای داده است درود فرستد، و او را در غرفه ها [ی بهشت] شادمانه با پیامبر (ص) و جانشین او و [جعفر] طیار همنشین گرداند.

ما پرسیدیم: خدایت رحمت كند، تو كیستی؟

گفت: من و پدرم از جنیان نصیبین [2] هستیم. ما برای پشتیبانی و كمك به حسین (ع) آمدیم ولی پس از بازگشت از حج، او را كشته یافتیم». [3] .



[1] نگفته نماند كه مقصود شب يازدهم است، هاتف از قتل آن حضرت خبر مي داد.

[2] نصيبين: شهري است آباد از سرزمين جزيره بر كنار راه كارواني موصل به شام. به گفته ساكنان آنجا، در آن شهر و روستاهاي حومه ي آن، چهل هزار بستان وجود دارد! (ر. ك. معجم البلدان، ج 5، ص 288).

[3] امالي شيخ مفيد، ص 320، مجلس 38، شماره 7؛ و امالي طوسي، ص 91 - 90، مجلس سوم، حديث 5/141.